Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 149 (9327 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
he rows 0 to the minute
U
او دقیقهای سی پارو میزند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
minute glass
U
ساعت ریگی دقیقهای
five minute chess
U
بازی شطرنج 5 دقیقهای
strip alert
U
اماده باش 5 دقیقهای
ground alert
U
اماده باش 51 دقیقهای هواپیماها
chukkar
U
زمان 5/7 دقیقهای بازی چوگان
chukker
U
زمان 5/7 دقیقهای بازی چوگان
request time out
U
تقاضای تایم اوت یک دقیقهای
call time
U
تام یک دقیقهای مربی برای راهنمایی کردن بازیگران
coffee break
U
تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
polo
U
بازی یا مسابقه چوگان بین دو تیم چهارنفره و شش زمان 5/7 دقیقهای
coffee breaks
U
تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
he does nothing but talk
U
فقط حرف میزند
it stings the conscience
U
وجدان را نیش میزند
server
U
بازیکنی که توپ را میزند
roundsman
U
کسی که گشت میزند
bassist
U
کسی که ویلون سل میزند
rounder
U
کسی که دور میزند
It makes my stomach turn
[over]
.
<idiom>
U
دلم را به هم میزند.
[اصطلاح روزمره]
he coins money
U
گویی پول سکه میزند
soliloquizer
U
کسیکه باخود حرف میزند
the horse refuses the fence
U
اسب از پر چین عقب میزند
soliloquist
U
کسیکه باخود حرف میزند
cruiser
U
کشتی یا تاکسی یاکسی که گشت میزند
cruisers
U
کشتی یا تاکسی یاکسی که گشت میزند
milk walk
U
گشتی که شیر فروش میزند گشت
pone
U
کسیکه ورق بازی رابر میزند
smatterer
U
کسیکه از روی بی اطلاعی حرف میزند
sprayed
U
ترشح قطرات ریز باران که بادانراباطراف میزند
get what's coming to one
<idiom>
U
هرکسی نوع رفتار را خودش رقم میزند
spraying
U
ترشح قطرات ریز باران که بادانراباطراف میزند
sprays
U
ترشح قطرات ریز باران که بادانراباطراف میزند
that is an offences to moralit
U
لطمه به خلاق میزند درعالم اخلاق خطاست
gold digger
U
زنی که با افسونهای زنانه مردان را تیغ میزند
wing
U
گروه هوایی هر چیزی که هوا را برهم میزند
winging
U
گروه هوایی هر چیزی که هوا را برهم میزند
spray
U
ترشح قطرات ریز باران که بادانراباطراف میزند
obstruction guard
U
میله جلو لوکوموتیوکه موانع را از روی ریلهاپس میزند
iam impatient to go
U
دلم شور میزند که بروم شتاب دارم برفتن
card sharp
U
قمارباز ماهری که ورق جور میکند و برگ میزند
wisecracker
U
کسیکه حرف کنایه داریا شوخی امیز میزند
card sharps
U
قمارباز ماهری که ورق جور میکند و برگ میزند
malingerer
U
سربازیاملوانی که خود رابناخوشی میزند و از زیر کارشانه خالی میکند
malingerers
U
سربازیاملوانی که خود رابناخوشی میزند و از زیر کارشانه خالی میکند
talk someone's ear off
<idiom>
U
آنقدر حرف میزند که انگاری سرگنجشک خورده
[اصطلاح روزمره]
flagellant
U
کسیکه برای بخشودگی ازگناهان بخود شلاق میزند موجود یا انگل تاژک دار
shovel
U
پارو
shoveled
U
پارو
rowlocks
U
جا پارو
oarsmen
U
پارو زن
oar
U
پارو
oars
U
پارو
to trample on
U
پارو
rowlock
U
جا پارو
oarage
U
پارو
paddler
U
پارو زن
paddle
U
پارو
shovelled
U
پارو
shovelling
U
پارو
shovels
U
پارو
catch
U
پارو به اب
snow shovel
U
پارو
paidle
U
پارو
shoveling
U
پارو
paddled
U
پارو
oarsman
U
پارو زن
paddles
U
پارو
paddling
U
پارو
oars forward
U
پارو به جلو
single banked boat
U
قایق تک پارو زن
becket
U
حلقه پارو
boat your oars
U
پارو به قایق
to ply the oar
U
پارو زدن
double banked boat
U
قایق دو پارو زن
ship your oars
U
پارو بیرون
oars down
U
پارو پایین
rowlocks
U
ضامن پارو
row
U
پارو زدن
rowed
U
پارو زدن
oar
U
پارو زدن
rows
U
پارو زدن
looms
U
دسته پارو
looming
U
دسته پارو
loomed
U
دسته پارو
loom
U
دسته پارو
oars
U
پارو زدن
sculls
U
پارو زدن
sculled
U
پارو زدن
toss your oars
U
پارو بالا
scull
U
پارو زدن
rowlock
U
ضامن پارو
juke joint
U
رستوران کوچکی که خوراک ارزان داشته و نیز صفحات گرامافون را با انداختن پول دراسباب خودکار میزند
pull a good oar
U
خوب پارو زدن
to pull a good oar
U
خوب پارو زدن
backwater
U
برعکس پارو زدن
looming
U
قسمت میانی پارو
catch
U
بل گرفتن دخول پارو در اب
to row back
U
به عقب پارو زدن
to pull a lone oar
U
تنها پارو زدن
to tug at the oar
U
بزحمت پارو زدن
backwaters
U
برعکس پارو زدن
be in the money
<idiom>
U
پول پارو کردن
die
U
پارو زدن شدید
oarsman
U
پارو زن مسابقات قایقرانی
loom
U
قسمت میانی پارو
double banked boat
U
قایق جفت پارو زن
loomed
U
قسمت میانی پارو
oarlock
U
جایگاه فلزی پارو
oarsmen
U
پارو زن مسابقات قایقرانی
looms
U
قسمت میانی پارو
give way
U
فرمان با هم پارو بزنید
sculls
U
حرکت قایق در اب به وسیله پارو
finish
U
بیرون اوردن پارو در هر بار از اب
sculled
U
حرکت قایق در اب به وسیله پارو
thole
U
چوب یا میله اهرم پارو
back wash
U
حرکت اب در نتیجه پارو زدن
finishes
U
بیرون اوردن پارو در هر بار از اب
have money to burn
<idiom>
U
پول از پارو بالا رفتن
scull
U
حرکت قایق در اب به وسیله پارو
catch a crab
U
تصادفا پارو را داخل اب کردن
butting
U
حلقه چرمی دور دستگیره پارو
I've shoveled snow all the morning.
U
من تمام صبح برف پارو کردم.
paddling
U
پاروی پهن قایقرانی پارو زدن
paddles
U
پاروی پهن قایقرانی پارو زدن
paddle
U
پاروی پهن قایقرانی پارو زدن
paddled
U
پاروی پهن قایقرانی پارو زدن
ramp alert
U
اماده باش در سکوی در جا زدن اماده باش 51 دقیقهای
feather
U
تیغه پارو راافقی در اب بردن و پاروزدن با مقاومت کم اب و هوا
smatterer
U
کسیکه بریده بریده حرف میزند
pushaway
U
غلطاندن گوی بولینگ از جلوبدن حرکت پارو با دورشدن تیغه از قایق
shell
U
قایق دراز و باریک مخصوص مسابقه با پارو ژاکت سبک ضد باران
shelling
U
قایق دراز و باریک مخصوص مسابقه با پارو ژاکت سبک ضد باران
shells
U
قایق دراز و باریک مخصوص مسابقه با پارو ژاکت سبک ضد باران
strikes
U
فروبردن پارو در اغاز هر حرکت در اب به قلاب افتادن ماهی نخ را سفت کشیدن یافتن بوی شکار بوسیله سگ
strike
U
فروبردن پارو در اغاز هر حرکت در اب به قلاب افتادن ماهی نخ را سفت کشیدن یافتن بوی شکار بوسیله سگ
squaring
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
scratched
U
سریع پارو زدن موج سواربرای رسیدن به موج خطاکردن
scratches
U
سریع پارو زدن موج سواربرای رسیدن به موج خطاکردن
scratching
U
سریع پارو زدن موج سواربرای رسیدن به موج خطاکردن
scratch
U
سریع پارو زدن موج سواربرای رسیدن به موج خطاکردن
stroked
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroke
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroking
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
skulls
U
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skull
U
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
Recent search history
Forum search
There is no search result on forum.
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com